دولت روحانی مجبور شد از بدنه مدیرانی استفاده کنند که در دولت احمدی نژاد رشد کردند و حضوری میانه داشتند و تازه قصد داشتند خودی نشان دهند. انبوه انتصابات استانداران و فرمانداران از میان آن‌ها انجام گرفت که نه چندان نگاه سیاسی همسو با دولت داشتند و نه جایگاهی مردمی!

اختصاصی رشتکده: سامان بدر:  اصطلاح «مجاهدین شنبه» در مورد افراد فرصت طلبی که بعد از پیروزی در انتخابات نزدیک دولت آتی مسعود پزشکیان خواهند شد به یک مساله مهم در بین فعالان سیاسی تبدیل شده است. این مساله بیشتر به خاطر اتفاقات تلخی بوده که در گذشته سابقه داشته و یکی از عوامل شکست دولت روحانی عدم مسئولیت پذیری مدیران بدنه با جامعه بود. اما آیا دولت پزشکیان هم چنین روندی را در پیش خواهد داشت!؟ برای شناخت این موضوع باید بپذیریم که دولت‌های اصلاحی چون در تقابل با بخشی از حاکمیت قرار می‌گیرند راه سختی برای تحمیل مدیران اصلی خود دارند. نمونه آن در دولت یازدهم و دوازدهم رقم خورد.

دولت روحانی سنتز دولت احمدی نژاد و جنبش سبز بود که ناگهان از حاشیه به متن وارد شد. بخش بزرگ بدنه اعتراضی به دولت احمدی نژاد به روحانی رای دادند و نقش اصلی داشتند، ولی در جایگاه دولت نتوانستند ورود جدی کنند و موانع مختلفی چون مجلس اصولگرا و نهادهای حاکمیتی و همچنین رسانه‌های رادیکال را جلوی خود داشتند که از کلید واژه «فتنه» برای جلوگیری از ورود افراد استفاده می‌کردند که تا حدود زیادی هم موفق بودند.

در این وضعیت دولت روحانی مجبور شد از بدنه مدیرانی استفاده کنند که در دولت احمدی نژاد رشد کردند و حضوری میانه داشتند و تازه قصد داشتند خودی نشان دهند. انبوه انتصابات استانداران و فرمانداران از میان آن‌ها انجام گرفت که نه چندان نگاه سیاسی همسو با دولت داشتند و نه جایگاهی مردمی!
دولت روحانی محکوم شد به انتصاب مدیران ضعیف و غیرشایسته که نه خودش را راضی می‌کرد و نه حامیان و منتقدان! اصطلاح «پاشنه ورنکشیده‌ها» از سوی خود روحانی چند بار خطاب به اعضای کابینه و مدیرانش صورت گرفت و در حد همان حرف باقی ماند و پیگیری نشد.

مدیران دولت روحانی برآمده از تغییرات اجتماعی در ایران نبودند. خود را پرت کردند به این ساختار! بسیاری از آن‌ها هم همزمان با انتخابات ۱۴۰۰ راه دیگر رفتند و حالا شده بودند مجاهد شنبه دولت سیزدهم که البته دولت آقای رئیسی چندان به آن‌ها توجهی نکردند و یک حلقه بسته مدیریتی را شکل دادند که جای زیادی برای مجاهدین شنبه دولت روحانی نبود.

این اتفاق حالا در دولت بعدی پزشکیان هم احتمالا شکل خواهد گرفت. با این حال باید توجه داشت که امروز مسائل سال ۸۸ کمتر از سال ۹۲ اهمیت دارد و در واقع گاهی موضوعیت خود را از دست داده است. در همین انتخابات اخیر نه احمدی نژاد رای داد و نه موسوی! جالب است مهدی کروبی رای داد. اگر همان ملاک حال فعلی افراد است کروبی و یارانش بر احمدی نژاد ترجیح دارند. چون صندوق رای را ترجیح می‌دهند!
از آن گذشته برای اصولگرایان امروز اعتدالیون خطرناکتر از اصلاح طلبان به نظر می‌رسد. در ایام انتخابات تنها شعار دولت سوم روحانی شنیده می‌شد. خواستگاه اصلی پزشکیان نزدیک به جبهه اصلاحات است و بدنه نزدیک به خاتمی! بعید است اصلاح طلبانی که خود را مدافع سیاست های کلی نظام می‌دانند از دور خارج شوند.
اما مساله اینجاست که بخش فرصت طلب به هر نحو خود را تحمیل می‌کند. ولی کاهش این روند به چند عامل بستگی دارد. یکی آن‌که به حاکمیت این پیام مخابره شود که کار با افراد دست چندم کم اعتقاد خیلی بدتر و سخت‌تر از شخصیت‌های نامناسب از نگاه حاکمیت است. نباید دست و بال یک جریان را بست که خودتان را با شخصیت‌های ضعیف ادامه دهید. بحث آبروی یک جریان نیست! بحث کشور است و اعتبار آن!
دومین مساله خواست و اراده دولت برای جلوگیری از خطاهای گذشته است. قرار نیست مجاهدین شنبه با نام و نشان شناسایی شوند. دولت باید در تعیین کابینه نگاه بالا و قدرتمندانه‌ای داشته باشد. حتی اگر قرار است از طیف مقابل خود افرادی انتخاب کنند، فاقد اشکال است، ولی باید هر فردی انتخاب شود شایسته و دارای سطح بالای مدیریتی و احترام به انسجام و وحدت داخلی باشد. در این بستر مهم نیست که چه کسی از پزشکیان حمایت کرده و یا نه! بلکه مدیران ناکارآمد بیشتر از دور خارج می‌شوند که مجاهدین شنبه هم از آن دسته هستند.