کابینه پزشکیان و بیم و امید تحقق وعده ها در ایام انتخابات موضوعی است که امروز به آن می پردازیم.

رشتکده:  بهنیا ثابت رفتار*: با معرفی کابینه پزشکیان موجی از واکنش ها در فضای سیاسی و مجازی به راه افتاده است. برخی معتقدند این کابینه نمادی از وفاق ملی و شرکت دادن تمامی گروه های سیاسی در تصمیمات کلان دولت و گامی برای آشتی ملی است و برخی دیگر آن را کابینه ای برآمده از فشارهای بیرونی و دور از آرمان های رای دهندگان به پزشکیان می دانند.

عمده فعالین سیاسی اصلاح طلب با معرفی کابینه، ضمن در نظر گرفتن محدودیت های رئیس جمهور در برخی وزارتخانه ها، به انتقاد از معرفی وزرای پیشنهادی به خصوص در وزارت کشور، آموزش و پرورش، نیرو، ورزش و حتی نفت پرداختند. این انتقادات بیشتر از آن جهت بود که معتقد بودند دولت پزشکیان در انتخاباتی به پیروزی رسید که تمام توان جریان اصولگرایی در راستای شکست دادن این کاندیدا بود و اگر کاندیدای اصولگرایان به پیروزی می رسید هر ۱۹ وزارتخانه از چهره های اصولگرا چیده می شدند.

 

از سوی دیگر اصولگرایان میانه رو و اعتدالیون تا حدود زیادی از کابینه پیشنهادی استقبال کردند و به نوعی آن را گام مثبت رئیس جمهور در راستای آشتی و وفاق ملی دانستند و حمایت های علنی و یا دست کم تلویحی خود را نشان دادند. اما اصولگرایان افراطی به معرفی همین کابینه نیز معترض بودند و به نظر می رسد انتظار داشتند رئیس جمهور منتخب تمام کابینه را دو دستی تقدیم یاران این طیف سیاسی نماید که جای تاسف دارد.

 

در سطح جامعه نیز انتقادات، نزدیک به دیدگاه اصلاح طلبان بود و انتظارات بیشتری از کابینه وجود داشت. مردمی که ناامید از صندوق های رای، با تلاش چهره های فعال سیاسی و رسانه ای بار دیگر به پزشکیان رای اعتماد دادند منتظر بودند تا به این اعتماد پاسخ مناسب تری داده شود. با این حال برخی تحلیلگران معتقدند باید کمی صبور بود و کابینه را بر اساس عملکردها و میزان تحقق وعده ها ارزیابی کرد و همچنین شرایط و محدودیت ها را نیز در نظر گرفت و شخص رئیس جمهور نیز این موضوع را تکرار کرد.

 

فارغ از تمام قضاوت های صورت گرفته، آنچه مشخص است تا اینجای کار مسعود پزشکیان خلاف وعده هایش عمل نکرده است. او از ابتدا گفته بود که راه حل عبور از مشکلات، مشارکت تمام طیف های سیاسی در تصمیمات کلان کشور است و اکنون از تمامی طیف ها، گزینه هایی را در کابینه در نظر گرفته است. برای نخستین بار شورای راهبردی در جهت بررسی و معرفی وزرا فعالیت داشت و هرچند به استناد اظهارات محمد جواد ظریف تنها ۱۰ وزیر پیشنهادی از لیست های شورای راهبردی بوده اند اما برای نخستین تجربه همین میزان اثرگذاری شورای راهبردی نیز گامی رو به جلو و دستاوردی نسبتا مطلوب تلقی می شود.

 

نگاهی به لیست وزرا نشان می دهد ۳ وزیر پیشنهادی گزینه اول شورای راهبردی، ۶ وزیر گزینه های دوم و سوم و یک وزیر گزینه پنجم این شورا بوده است و یک وزیر دیگر نیز نزدیک به اعتدالیون بوده است. این بدان معناست که ۱۱ وزیر از ۱۹ وزیر پیشنهادی نزدیک به نظر اصلاح طلبان و اعتدالیون معرفی شده اند. ۸ وزیر نیز از میان اصولگرایان معرفی شده اند که در میان آنها نیز چهره هایی میانه رو به چشم می خورد.

 

با این اوصاف بی انصافی است اگر محدودیت هایی چون مراحل تایید صلاحیت وزرا، شرایط اخذ رای اعتماد از مجلس و دیگر مسائل را نادیده بگیریم و صرفا به انتقاد از تصمیم رئیس جمهور بپردازیم. آن هم در شرایطی که گفته می شود پزشکیان در تصمیمات داخلی دولت بر خلاف تصویرسازی صورت گرفته، بسیار قاطع است و وزرا باید تصمیمات او را که بر مبنای نظرات کارشناسی کارشناسان مورداعتمادش اتخاد می شود اجرایی کنند.

حتی نگاهی به کابینه دولت اصلاحات در دوره سید محمد خاتمی نیز نشان می دهد در فضای سیاسی آن سال که تفاوت معناداری با امروز داشت باز هم تمامی کابینه از چهره های همسو با جریان پیروز انتخابات معرفی نشدند اما همچنان اصلاح طلبان آن دولت را موفق ترین و نزدیک ترین دولت به خواسته ها و تفکرات خود می دانند.

اگر همانند روند معرفی وزرا، پزشکیان در دیگر صحبت هایش در ایام انتخابات همچون رفع فیلترینگ و پیگیری نحوه برخورد گشت ارشاد و تعامل با دنیا و اقتصاد و دیگر مسائل نیز صادق بوده باشد و به صحبت هایش عمل نماید می توان نمره قبولی به دولت چهاردهم داد؛ حتی اگر کابینه مطابق میل جریان پیروز انتخابات چیده نشده باشد.

آنچه مسلم است سلایق حزبی اصلاح طلبان در چینش کابینه متفاوت است اما کابینه پیشنهادی پزشکیان بیش از آن که بیم فراموش شدن وعده ها را در پی داشته باشد می تواند امید جریان پیروز به صداقت رئیس جمهور و تحقق دیگر وعده ها را زنده کند. هرچند برای هر نوع قضاوت در خصوص کابینه و عملکرد دولت بسیار زود است اما باید کمی صبور بود و کنش سیاسی را بر مبنای واقعیات جامعه و سیاست و عملکرد دولت تعریف کرد.

شاید تفاوت جریان پیروز و جریان رقیب در همین نکته است که برخی چهره های افراطی طیف مقابل تمامیت خواه بوده اند و همین تمامیت خواهی ریشه بسیاری از مشکلات امروزی کشور بوده است. حذف بسیاری از نخبگان و فرهیختگان در سال های گذشته و کنار گذاشتن کامل آنها از روند تصمیم گیری، منجر به نوعی سرخوردگی اجتماعی و عدم توسعه یافتگی کشور مطابق برنامه های پیش بینی شده شده است و حالا شعار «زنده باد مخالف من» در عمل از سوی دولت پزشکیان در حال تحقق است تا همه اقشار در ساختن ایران زیر نظر رئیس جمهور نقش داشته باشند.

*قلم آزاد